skip to main
|
skip to sidebar
۱۳۸۸ دی ۴, جمعه
آهای خدا!
یخ می زنه تا در میاد از ته شب صدامون
سرما زده س مثل شبا صدای بینوامون
خسّه شدم ، خدا کجاس برم ازش بپرسم
چرا اجابت نمی شه نفرینمون دعامون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
متیس
هیچ می دانی چرا چون موج ... در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم؟ ... زان که بر این پرده تاریک ... این خاموشی نزدیک ... آنچه می خواهم نمی بینم ... و آنچه می بینم نمی خواهم.
مشاهده نمایه کامل من
آرشیو مطالب
◄
2012
(5)
◄
مارس
(5)
◄
2011
(6)
◄
ژوئن
(1)
◄
مارس
(4)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2010
(35)
◄
دسامبر
(5)
◄
نوامبر
(3)
◄
اکتبر
(7)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(2)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(10)
◄
ژانویهٔ
(4)
▼
2009
(7)
▼
دسامبر
(7)
خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند سیمرغم و عقاب قبولم ...
لاک صورتی پررنگ به اندازه رژ صورتی پر رنگ بهت میاد!
محبوب من به سان خدایان ستودنیست
آهای خدا!
یک حقیقت
من به اندازه یک روزنه دلخوش هستم
و من به این نفسهای به شماره افتاده زنده ام
دوستان
الی
شوالیه
نقطه چین ها
شکوفه اندوه
نم نم بارون
الهه نامقدس
رنگین کمان طلسم شده
Hot & Cold
ندا
همجنس من
نشریه ندا
جستجوی این وبلاگ
دنبال کننده ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر