۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

جای همه خالی. دیشب خیلی خیلی خوش گذشت. سورپرایز شدم به معنای واقعی. دوستام رو هم دعوت کرده بود. کیک تمام شکلاتی مکزیکی:D خیلی خوش گذشت. و کادوهای قشنگ. دیشب وقتی داشتم کیکم رو می بریدم آرزو کردم که با هم زندگی کنیم. مرسی از شب قشنگی که برام ساختی. مرسی از کادوی قشنگت. مرسی بابت همه زحمتایی که کشیدی. مرسی بابت اینکه به فکرم بودی و کنارم بودی.
دوستت دارم. خیلی زیاد
امشب شب تولدمه. با عشقم می خوایم بریم کافی شاپ. یه جوری هستم. مثل زمانی که آدم میره سر قرار با کسی که عاشقشه. جالب اینکه ما هر روز با همیم. ولی نمی دونم چرا اینجوری دلشوره دارم. البته از اون دلشوره های خوب!

۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

نمی دونم چیکار کنم. نگرانم. حس می کنم مثل قبل نیستی. حس می کنم دیگه اونجوری دوستم نداری. اونطور که اوایل دلت می لرزید. اونطور که صدامو دوست داشتی. نمی دونم چی شده. و من نگرانم. نگران اینکه از دستت بدم. نگران اینکه رابطمون به جای بهتر شدن بدتر شه. نگرانم که تو به جای اینکه از علاقه شدید به عشق برسی، همین علاقه رو هم از دست بدی. واسه رفتن از ایران به هر روشی فکر می کنم یه جاش می لنگه. می ترسم دیر شه از بس از این شاخه به اون شاخه می پرم!

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

دوست گلم مریض شده. سرما خورده. دعا کنین زود خوب که دلم می گیره اگه چند روز اینجوری باشه ...

در پاسخ به دوستان

دوستان عزیز این شعر که تو پست قبلی گذاشتم مال من نیست! همه این تشویقها برای شاعر خوبش که نمی دونم کی هست. من این شعر رو از یکی از دوستان شنیدم. که بهم pm داد. اما نمی دونم شاعرش کیه. ولی زیبا بود. خواستم شما هم لذت ببرین. ولی برای شاعرش هر کی که هست آرزوی موفقیت می کنم.