۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

آنکه با هرچه بجز عشق من آمیخت٬ تویی...

بعد یک ماه و نیم، دو ماه اس ام اس زده که "فکر نکنی فراموشت کردم"!!! داشتم عادت می کرم به نبودنت. می خواستم یه زندگی تازه شروع کنم. با آدمای جدید آشنا شم. چرا دوباره می خوای دلمو بلرزونی؟

۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

خسته شدم. این آدم تازه کلافم کرده. از این همه تلفنهای هوس انگیز شبانه که جز دیوونه کردن هردومون هیچی نداره خسته ام. دلم هوس شاتوت کرده! می خوام طعم ترش شاتوت تو دهن هر دومون بپیچه...

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

...

ديگر برو .. نشاني از آن بام و دام نيست
آزاد كردمت ؛ " نفست مبتلام نيست"
من اشتباه كردم از اول كه خواستم
ثابت كنم كه ع ش ق فقط در كلام نيست
آسوده باش .. تازه مسلمان ساده ات
مثل قديم آنهمه نادان و خام نيست
صدها هزار بام ولي باز جَلد تو!
من تا هميشه بيشتر از يك هوام نيست
مشت ترانه هاي مرا وا كن و بگو
گل هاي پوچ عشق تو توي كدام نيست ؟
افسوس مي خورم كه دلم شرط بسته بود
قلب تو شهر سنگي ِ پرازدحام نيست!
مي بخشمت كه اينهمه بد بوده اي ؛ ببين ؟
در عفو لذتي ست كه در انتقام نيست.

والسلام

رابطه ی من و اون دیگه واسه همیشه تموم شد. یه ماه تقریبا گذشته و حتی تولدم رو تبریک نگفت!